طریق فلاح

مباحث معرفتی ، بصیرتی ،قرآنی ، اجتماعی و...

مباحث معرفتی ، بصیرتی ،قرآنی ، اجتماعی و...

بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۳ فروردين ۹۵، ۲۲:۱۲ - طاها میرویسی
    :)

انحطاط اخلاقی  نتیجه ترویج مکتب های منحرف فکری " امانیسم ـانسان مداری " " لیبرالیسم ـ آزادی بی حد و مرض " و به دنبال آن " نیهلیسم ـ پوچ گرایی "بود که پس از نهضت رنسانس در راستای مذهب ستیزی پایه گذاری شدند.بدین سان بشر غربی امروز با اصالت دادن به تکنیک و اقتصاد در چنگال ماشینیزم و زندگی ماشینی گرفتار شده و شیطره ی تکنولوژی،خود او را نیز به یک ماشین تبدیل کرده است به طو ری که دیگر زندگی اش فاقد هر گونه معنا و فضیلت و هدف می باشد و به همین جهت به «پوچی» روی آورده است. آری آنچه امروز جهانخواران بیش از هر چیز دیگری به وحشت انداخته است،قدرت اسلام و حضور فعال آن در عرصه های مختلف سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است.انحطاط اخلاقی  نتیجه ترویج مکتب های منحرف فکری " امانیسم ـانسان مداری " " لیبرالیسم ـ آزادی بی حد و مرض " و به دنبال آن " نیهلیسم ـ پوچ گرایی "بود که پس از نهضت رنسانس در راستای مذهب ستیزی پایه گذاری شدند.بدین سان بشر غربی امروز با اصالت دادن به تکنیک و اقتصاد در چنگال ماشینیزم و زندگی ماشینی گرفتار شده و شیطره ی تکنولوژی،خود او را نیز به یک ماشین تبدیل کرده است به طو ری که دیگر زندگی اش فاقد هر گونه معنا و فضیلت و هدف می باشد و به همین جهت به «پوچی» روی آورده است. آری آنچه امروز جهانخواران بیش از هر چیز دیگری به وحشت انداخته است،قدرت اسلام و حضور فعال آن در عرصه های مختلف سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است.

سخن امام راحل درباره ی مبارزه با تهاجم فرهنگی:

ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید،بپا خیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات سالم مجتمع شوید ودست خیانت ابر قدرت ها را از ممالک خود و خزاین سرشارآن،کوتاه کنید مجد اسلامی را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید،که شما دارای همه چیز هستید.بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غرب زدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غرب زده و شرق زده بتازید و وهویت خود را دریابید و بانید که روشنفکران اجیر شده بلایی بر سر ملت و مملکتشان آورده اند.که تا متحد نشوید ودقیقا به اسلام راستین تکیه ننمایید بر شما آن خواهد گذشت که تا کنون گذشته است.امروز زمانی است که ملتها باید چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملت هاست.اگرچه مساله تهاجم در کشورما ازمدتها قبل مطرح  بوده است اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ونفوذ فرهنگ پویای اسلام در عرصه های بین المللی،نمودی تازه یافته است و استکبار جهانی با سرمایه گذاری های وسیعی تلاش می کند تا حرکت انقلاب و نفوذ فرهنگ اسلامی را متوقف سازد و نتنها راه صدور آن را به کشورهای دیگر سد کند،بلکه تا آنجا که می تواند فرهنگ ماتریالیستی و مبتذل خود را به صورتی گسترده تر به کشورهای اسلامی و شرقی،خصوصا به کشور ما وارد کند و این همان " تهاجم فرهنگی " است  که امروزه درباره ی آن سخن می گوییم.از آنجا که هر پدیده ای دارای ویژگی ها وجنبه های خاصی است که شناخت صحیح آن،ارتباط مستقیم و وابستگی تامی به تشخیص آن ویژگیها دارد،از این رو پیش از ورود در گستره بحث تهاجم فرهنگی نیز لازم است که ابعاد آن را به خوبی بشناسیم عناصرش را به خوبی بشناسیم و عناصرش را با دقت تجزیه وبررسی کنیم.ابتدا دشمن و ماهیت او را بشناسیم و انگیزه و هدف او را بدانیم سپس با دقت نیروهای خودی و راه های مقابله با تهاجم دشمن را مورد بررسی قرار دهیم در این صورت می توانیم امیدوار باشیم که در اثر احاطه بر همه ی جوانب مبارزه،فریب دشمن را نخواهیم خورد وبه پیروزی در برابر او دست خواهیم یافت.منظور ما از فرهتگ دربحث " تهاجم فرهنگی "عبارت است از مجموعه ای از مایه های فکری و ارزشی است که در رفتاراختیاری و اجتماعی انسان اثر می گذارد. معنی کلمه " تهاجم " از واژه هایی است مه از نظر لغوی معنای مشارکت طرفینی دارد.ولی این معنا مراد نیست و حتی در استعمالات رایج عرف نیز،به معنی هجوم یک طرفه آمده است.معنی تهاجم با غافلگیری و تحمیل توأم است علت آنکه این کلمه درعرف ما ارزش منفی دارد این است که دشمن می خواهد باورها و ارزشهای معتبر و متعالی را از جامعه ما برباید و به جای آن باورهای نادرست و ارزشهای منفی را بر ما تحمیل کند.

منظورما از مبارزه با تهاجم فرهنگی، نفی هر گونه نوگرایی و پشت پا زدن به ابزارهای مدرن فرهنگی و نیز تجدید حیات هرگونه آداب و سنن قدیمی نیست، بلکه با توجه به ارزشیابی ما از فرهنگ، هدف اصلی مقابله، در جهت حفظ و تحکیم مبانی و ارکان فرهنگ جامعه، یعنی اعتقادات و ارزشهای والای اسلامی، شکل می گیرد و این، دقیق ًا همان چیزی است که دشمنان ما، با همه سرمایه گزاری ها و امکانات و ترفندهای خود، تلاش بیوقفه ای را در جهت تخریب وانهدام آن به کار می برند و با انواع تیرهای زهرآگین، نسلهای آینده را، آماج حملات پیاپی خود قرار می دهند.در چنین شرایطی که تکنولوژی بویژه در بخش ارتباطات ماهواره ای، حملات رعد آسای استکبارجهانخوار را سرعت بخشیده و دیوانه وار راه خود را می پوید، به عنوان یک وظیفه الهی، بر فرد فرد امت اسلامی واجب است که در یک بسیج همگانی بپاخیزند و توطئه جهانی مستکبرین را علیه اسلام و مصالح مسلمین خنثی نمایند.از مجموع آنچه گذشت، پاسخ سؤال پایانی نیز در مورد تفاوت ترویج فرهنگ با تحمیل آن به دست می آید واضح است که تلاش غرب در گسترش شبکه های ارتباطی و خبری، به منظور آن است که سلیقه ها، معیارها و الگوهای رفتاری و اخلاقی خود را در قالب فیلمها، شوهای تلویزیونی و دیگر برنا مه های سرگرم کننده مبتذل، در سراسر کره زمین و به تمام بشریت تحمیل کند و این نیست مگر آنکه در زیر آن، اهداف شیطانی سودجویانه نهفته است. درحالی که ترویج فرهنگ سالم، دور از هر گونه دسیسه و با پشتوانه ای که از حقیقت دارد، با اهداف الهی انجام می شود. بنابر این ترویج هر فرهنگی یک امر ناپسند تلقی نمی شود و علت اساسی مخالفت ما با فرهنگ مهاجم غرب،آثار ضدالهی و ضد معنوی آن است که به عنوان یک بار منفی، در آن به وجود آمده است.

تفاوت ترویج فرهنگ با تحمیل آن:

تلاش غرب در گسترش شبکه های ارتباطی و خبری،به منظورآن است سلیقه ها،معیارهاو الگوهای رفتاری و اخلاقی خود را در قالب فیلمها،شوهای تلویزیونی و دیگر برنامه های سرگرم کننده ی مبتذل در سراسر کره ی زمین و به تمام بشریت تحمیل کند واین نیست مگرآن که در زیر آن اهداف شیطانی سودجویانه نهفته است در حالی که ترویج فرهنگ سالم،دور از هرگونه دسیسه و با پشتوانه ای که از حقیقت دارد با اهداف الهی انجام می شود.بنابراین ترویج هرفرهنگی یک امر ناپسند تلقی نمیشود و علی اساسی مخالفت ما با فرهنگ مهاجم غرب،آثار ضدالهی و ضد معنوی آن است که به عنوان یک بار منفی،در آن به وجود آمده است.

روح برتری طلبی غرب:

هنگامی که نظریات برخی از متفکران غرنی را بررسی می کردیم،سخن نیچه را نقل نمودیم او عقیده داشت که اساسا آدمی برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده و خوی سلطه جویی در طبیعت او وجود دارد.تردیدی وجود ندارد که همواره افرادی در جهان بوده و هستند که به خاطر داشتن خوی برتری طلبی و کبرفروشی به دیگران هیچ گاه حقوق انسانها را محترم نمی شمارند و برای خواسته های دیگران هیچ حقی قایل نیستند و حتی با توسل به هر نوع دروغ و نیرنگ،ارزشهای اسلامی را زی پا می گذارند.آنها چه بسا برای پیشبرد اهداف خود،در زیر لوای حقوق بشر،به دروغ شعار آزادی،دموکراسی و صلح طلبی را فریاد کنند.اما هرگز نباید فریبشان را خورد زیرا روح مستکبر و تجاوزگر آنان،هیچ مرزی را نمی شناسد و هیچ قانونی را حتی اگر خودش وضع کرده باشد معتبر نمی داند.اینان تازمانی که وجود انسانهای سربلند و با شرافت دیگری را در کنار خود احساس کنند.هوی تجاوزگری و سلطه جویی آرامشان نمی گذارد،فقط هنگامی آسوده خاطرند که تمام قدرتمندان در چنگال آنها اسیر باشند و نتوانند در مقابلشان عرض اندام کنند،آنگاه قهقهه مستانه را سر خواهند داد.این منش استکباری است و ما باچنین خوی و منشی سر جنگ داریم و معتقدیم که حقوق انسانی با قانون جنگل تأمین نمی شود بلکه باید قوانین و مقررات انسانی برزندگی انسان ها به حقوق حق خود دست یابند.اما با کمال تأسف باید گفت که عده ای از مسلمانان و به اصطلاح اندیشمندان غربی،جدول تجاوز را ترسیم کرده اند نه تنها با تئوری های خود بر جنایات استعمارگران صحه گذارده اند بلکه آنان را در ارتکاب فجایع بی شماری علیه مظلومان عالم،تحریک وحمایت کرده اند. اگرتاریخ غرب را خصوصا پس از دوره ی رنسانس مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم درمی یابیم که یکی از ویژگی های فرهنگ غربی اصالت دادن به قدرت است که بدبختانه اکنون در روح تفکر و فرهنگ آن رسوخ کرده است این طرز تفکر که بر اساس سلطه جویی و بهره برداری از دسترنج زیر دستان بنا شده و ناشی از همان بینش مادی گرانه است.  امروزه در سراسر جهان غرب حکم فرماست و آثار مخرب آن در تمام فعالیت های مستکبرین دیده میشود. از سوی دیگر غربیان برای اثبات برتری خود بر دیگر ملتها در مقام تحریف تاریخ برآمدند و تلاش کردند که اروپا را سرچشمه تمدن بشری قلمداد کنند.

آنها به منظور پرهیز از اعتراف به عظمت تمدنهای غیر اوپایی، بعضا حتی در آموزشهای رسمی مدارس بعد از دوره رنسانس، بخشهای دیگر تاریخ جهان، از جمله اسلام را حذف کرده و گاهی صد سال تمدن و فرهنگ اسلامی را در عبارت (صده های یورش های خاوریان وحشی) خلاصه میکردند.متأسفانه بسیاری از نویسندگان اروپایی علیرقم واقعیت های فوق الذکر همواره مردم مشرق زمین را تحقیر کرده اند و آنها را نسل ونژادی فروتر و پایین تر از اروپاییان قلمداد کرده اند. پیشروان فلسفه و اندیشه عصر روشنگری اورپا با اینگونه تفاوت گذاردن میان خاور و باختر، باختر را ذاتا برتر و خاور را ذاتا فروتر خواندند و بدیهای باختر را خوب جلوه دادند و خوبی های خاور را بد و بدی های آنها را بدتر قلمداد کردند، تاریخ را سخت واژگون ساختند. لرد کرومر که پس از اشغال نظامی مصر توسط انگلیسیان در سال 1300-1882 به مصر رفت و تا سال 1325-1903 فرمانروای آن کشور بود. در مقاله ای که تحت عنوان خاور و باختر پراکنده ساخت زشتی هایی مانند خودکامگی، بردگی و بیرحمی را از ویژگی های خاور زمینیان دانست. جامعه های آسیایی دارای صفات و رفتاری هستند که یکصد و هشتاد درجه با صفات و رفتار جوامع باختری تفاوت دارد. درست در همین راستا قابل فهم است ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه میآورد که اروپاییان درباره خاور زمین خرد ستیز، فاسد، کودک منش و متفاوت است و از این روی انسان اورپایی فرد گرا، پاکدامن، و طبیعی میباشد. پیام روشن تر این گونه نوشته ها آن است گه اصولا ارو پاییان با ویژگی های پسندیده ای که در سرشت خود دارند از بقیه جهانیان برترند. و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم  جهان را به بردگی و استثمار کشند. 

گونه های مختلف تهاجم یا زمینه های تسلط کفار بر مسلمین:

به طور کلی میتوان زمینه های تسلط کافران را بر مسلمین در موارد چهار گانه زیر خلاصه کرد: 

سلطه نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی.

سلطه نظامی: دشمنان اسلام که نیز تعالیم دینی را نمیذیرفتند و از طرفی نمیتوانستند پیشرفت های سریع مسلمین را تحمل کنند جنگ را بر آنان تحمیل میکردند تا شاید ضمن شکست دادن آنها در جبهه نظامی بر مقدراتشان تسلط یابند.سلطه سیاسی: یکی از آن شیوه ها تسلط سیاسی ست. در این روش دشمن به جای لشکر کشی و جنگ و خونریزی تلاش میکند که با انجام توطئه هایی صحنه سیاسی را در یک کشور به نفع خود تغییر دهد. و برای این کار عناصری را از میان افراد خودشان برمیگزینند و با استفاده از نقاط ضعف آنان در وجودشان ایجاد شیفتگی و وابستگی میکنند و اگر بتوانند با دادن وعده های ریاست و حمایت آنها را رسما مزدور خود میسازد و بدین وسیله کم کم بر ارکان حکومت و همه شئون کشور تسلط پیدا کنند. این عناصر ممکن است افرادی را در سطح رئیس یک دولت تا سطوح پایین تر شامل گردد. سلطه اقتصادی: قسم سوم از تسلط کافران بر مسلمین، سلطه اقتصادی ست.  در این شیوه دشمن کوشش میکند که اقتصاد مسلمانان را تحت کنترل خود دراورد تا از فعالیت های اقتصادی، منابع زیرزمینی و معادن آنها به نفع خویش بهره برداری کند برای این کار الگوی مصرف را متناسب با منافع خود تغییر میدهد. و به وسیله تبلیغات و برنامه ریزی، روح مصرف گرایی را درجامعه مسلمانان تقویت مینماید. آنگاه با پرداخت سوبسیت های کلان و صدور کالاهای ارزان به کشور مورد نظر، کارخانجات داخلی آن کشور را به ورشکستگی میکشند و با هر توطئه ای از پیشرفت صنایع آن کشور جلوگیری میکنند. تا بازار مسلمانان را در انحصار کالاهای خود دراورد و سرانجام بتواند شریان اقتصادی آنان را کاملا در اختیار بگیرد. سلطه فرهنگی: در میان شیوه های استعماری و سلطه گری ، انچه از همه خطرناکتر و در عین حال مخفی تر میباشد، سلطه فرهنگی ست خطری که در این زمینه جبهه اسلامی مارا تهدید میکند به خاطر گستردگی جبهه تهاجم، پیچیدگی آن و صدماتی ست که از نظر معنوی به روح او وارد میکند و افکار و عقاید و ارزشها را در درون وی به نابودی میکشد و حیات معنوی اش را مختل میسازد. امروز دشمنان اسلام و بشریت برای انجام مقصود خویش با استفاده از همه ابزارها و شیوه ها و به کار گیری برترین تکنولوژی ها و جدیدترین روشهای علمی، به جبهه ای به وسعت قلبهای معتقد و سالم و دین باور در سراسر جهان اسلام مورد هجوم ناجوانمردانه خویش قرار داده اند دیگر مسئله آمدن بیگانه به داخل یک خاک مطرح نیست بلکه سخن از بیگانه شدن از خویش و از درون پوسیدن است.

رهبر فقید مسلمین جهان حضرت امام خمینی فرمود:ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی ترسیم، آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمار گران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.

اصل عدم استیلای کفار بر مسلمین

یکی از حقایق مسلم در بینش اسلامی این است که خداوند متعال به مسلمانان با ایمان اجازه نمی دهد که زیر بار ذلت مشرکان، کفار و منافقان بروند. این یک اصل اسلامی ریشه دار است و کسانی که کم و بیش با مکتب اسلام و اصول و مبانی این دین مقدس، آشنایی دارند، از این حقیقت آگاهند.بنابر این کسی که می خواهد جامعه ای را اصلاح کند و افراد آن را در پرتو انوار شریعت اسلامی که متضمن تکامل انسانها می باشد به سوی سعادت جاویدان رهبری نماید، باید در گام نخست، تلاش کند که محی ط اجتماعی مناسبی را برای رشد افراد آن جامعه در جهت تکامل دینی فراهم سازد.طبق این حقیقت که جامعه و شرایط اجتماعی تأثیر بسزایی در ساختار شخصیت افراد دارد، مربیان و مصلحان پیوسته در تلاشند تا محیط سالم و متناسبی برای رشد افراد فر اهم شود، چه در محیط کوچک خانواده یا مدرسه وچه در محیط بزرگ اجتماع و در سطح بین الملل ی. اگر پدر خانواده بخواهد فرزندان شایسته ای تربیت کند، باید سعی کند محیط خانواده محیط مناسبی باشد، مربی دبستان یا دبیرستان نیز اگر بخواهد دانش آموزان شایسته ای تربیت شوند، باید سعی کند محیط اجتماعی دبستان و دبیرستان، محیط مناسبی باشد.محیط از افراد، اشیا و نمودها تشکیل می شود؛ اما آنچه دارای اهمیت است، کیفیت برخورد با یکدیگر است که جزوعوامل محیطی به حساب می آی د. طبعًا کسی که می خواهد جامعه ای را اصلاح و آن را به شاهراه سعا دت، همان راه و شریعتی که خدای متعال برای تکامل انسانها قرار داده است هدایت کند و مردم را به سعادت برساند، باید تلاش کند که محیط اجتماعیمناسبی برای رشد افراد در جهت تکامل دینی فراهم شود.یکی از مسائل مهمی که باید در این زمینه مراعات شود، مهیا ساختن محیط اج تماعی برای رشد اشخاص مسلمان،به گونه ای است که همه افراد جامعه در آن احساس شخصیت و سرافرازی کنند، زیرا از مهم ترین عوامل زبونی وپستی و شکست انسان در زندگی، احساس حقارت است. فضای جامعه اسلامی باید به گونه ای باشد که همه مظاهر زندگی اجتماعی، دلیل و شاهد شخص یت و منزلت و سربلندی مسلمانان باشد ، به طوری که جوانان و فرزندان ما حتی از دوران کودکی این معنی را ادراک کنند، یعنی با تمام وجود احساس کنند که اسلام مساوی با سربلندی و افتخار اس ت. البته این وظیفه رهبر جامعه است که با تقویت روح ایمان و ایجاد روحیه سلحشوری در مردم و بالا بردن توان نظامی و دفاعی جامعه، به این هدف و آرزو که هیچ قدرت مخالفی، جرات کمترین تجاوز و تعرضی را به مرزهای مسلمین نداشته باشد، جامه عمل بپوشاند، و اجازه ندهد که آنها تحت هیچ شرایطی تحقیر بشوند، زیرا در چنین جامعه ای اوضاع برای رشد و ترقی انسا ن مساعد نیست. پس یکی از ادله لزوم حفظ ع ّ زت و سیادت، برای جامعه اسلامی این است که رشد و بالندگی افراد آن در هر زمینه ای، در سایه همان احساس عزت و عظمت، امکان پذیر است و بر عکس یک جامعه سرخورده که خود را تحت سیطره و بهره کشی کافران احساس کند، به تدریج شخصیت و هویت اسلامی و منش انسانی خود را از دست می دهد و زمینه زبونی و پستی اش در نسلهای آینده فراهم می گردد.

در طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی، امام راحل  رضوان الله علیه  فرمود:راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب است ما الان در همه چیز یک نوع وابستگی داریم که بالاتر از ه مه وابستگ ی افکار است.این وابستگی سرمنشأ همه وابستگی هاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگ داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست، وابستگی اجتماعی و سیاسی هم هست، همه اینها هست اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد و نیز فرمو د استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی آن نشأت می گیرد آن بزرگ مرد می دانست که اگر ملتی فرهنگ کفر را بپذیر د، ایدئولوژی و عقاید کفر آمیز را نیز خواهد پذیرفت و یا لااقل در اعتقادات دینی خود سست خواهد شد، و این همان هدفی است که کافران در هجوم فرهنگی بر مسلمین دنبال می کنند. آنها با صراحت گفته اند که هدفشان از تبلیغاتی که در کشورهای اسلامی انجام می دهند، ترویج مسیحیت به امید مسیحی شدن مسلمانها نیست، بلکه کمال آرزویشان این است که نسبت به اعتقادات و باورهای دینی، در قلب جوانان مسلمان شک و تردید ایجاد کنند تا عقایدشان ضعیف و ایمانشان به کفر ستیزی و خدا جویی سست گردد، آنگاه کاملا از هویت مذهبی و ملی و آرمان خواهی خود دس ت بردارند و رفتارهای غربی را در همه شئون زندگی، الگوی خود قرار دهند. واضح است که در این صورت، دشمن سلطه گر خود را در قله پیروزی احساس می کند، چرا که حتی سربازان حریف را نیز به اردوی خود آورده و با اهداف خویش همداستان کرده است.

بازسازی فرهنگ

در شرایط کنونی جامعه ما بیش از حد نیازمند فعالیت های فرهنگی است. علیرغم منافع غنی فرهنگی، بزرگترین کمبود انقلاب ما کمبود فرهنگی اس ت. متأسفانه عوامل گوناگونی چه پیش از انقلاب و چه پس از آن موجب شده اند که حرکت فرهنگی لازم در جامعه ما به وجود نیاید. شاید بهترین عامل آن پس از انقلاب وقوع جنگ تحمیلی بود که ضرورتًا تمام توان و نیروی فعال جامعه ما را به سوی خود متوجه ساخت، ولی اکنون که دوران جنگ سپری شده و بسیاری از فتنه های داخلی که در ابتدای پیروزی انقلاب چنگ و دندان نشان می دادند نابود گردیده است ، موقع آن رسیده که به چیزی بپردازیم که از روز اول پیروزی باید بدان می پرداختیم و آن مسئله بازسازی فرهنگی است.هر چند جامعه ما در تمامی زمینه ها کمبود و نارسائی دارد، در زمینه اقتصادی، فرهنگی، نظامی،صنعتی، اداری و غیره و در تمام آنها احتیاج به بازسازی هست، ولی آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه واقع شود کمبود فرهنگی و بازسازی فرهنگی است. هر کس در هر نهادی به اندازه توانش باید به این بازسازی کمک کند. کمبود و بازسازی فرهنگی مسئله ای است که تنها در انقلاب ما نقش مهمی را ایفا می کند، در حرکت انبیاء الهی نیز این مسئله دررأس همه امور بوده. و به یقین می توان گفت حرکت انبیاء در طول تاریخ بشر بیش از هر چیز صبغه فرهنگی و الهی داشته است، سر و کارش با عقل و دل و فکر و اندیشه مردم بوده است، و سایر مسائل از قبیل مسائل اقتصادی،روابط اجتماعی و غیر ذلک نقش ابزار یا مقدمه را داشته اند. خط اصلی حرکت انبیاء خط فرهنگی است، و این انقلاب هم که دنباله حرکت انبیاء و ائمه اطهار سلام الله علیهم می باشد، بر همین اساس بنا شده است. امروز ما موظف ایم که مردم خود را از نظر فکری تغذیه کرده بینش های صحیح اسلامی را به آنها ارائه دهیم و ارزش های اسلامی را ترویج نموده زنده کنیم، بنابراین اساس تبلیغ، در این دوره بازسازی و نیز در دوره های آنی می بایست برتبیین حقایق اسلام و ترویج ارزشهای آن، و در یک کلام بر پایه بازسازی و ارائه فرهنگ اصیل اسلامی استوار گردد.

عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگی

عرصه فرهنگ عرصه فکر و اندیشه است، عرصه اعتقاد و گرایش است ، عرصه جلوه گری انواع مکاتب حق و باطل است، بنابراین بازسازی فرهنگی نیز به معنای مبارزه با اندیشه های باطل، برداشت های نادرست، گرایش های شیطانی، روش های غلط و مکاتب انحرافی و جایگزینی حق و صواب است. پیدا است که چنین مبارزه ای، با زورسلاحهای سرد و گرم و بکارگیری تکنولوژی پیشرفته و بسیج نیروهای فیزیکی میسر نیست. اگر مردم دنیا دست به دست هم دهند و مدرن ترین تکنولوژی را بکار گیرند تا یک فکر غلط را از ذهن یک فرد بزدایند نخواهند توانست.این مبارزه سلاح دیگری نیاز دارد. در این عرصه تنها سلاح مؤثر علم است، فقط با منطق صحیح است که می توان غلط را نابود ساخت، نه با زور و یا شعا ر. البته شعار و زور نیز هر یک در جای خود مؤثر است و باید از آن استفاده نمود اما میدان اندیشه و فرهنگ، میدان منطق و علم است، عقل باید تجلی کند، فکر باید بکار افتد، حقایق بایدروشن شود تا دشمن فرهنگی مغلوب گرد د. پس باید با سلاح منطق و استدلال، با سلاح تفکر و تحقیق، با سلاح دانش و علم مجهز شویم تا بتوانیم در دنیای اندیشه های متضاد و مکاتب متقابل، حق را از باطل، سره را از ناسره جدا نموده هر یک را به جای خود نشانیم. این وظیفه ماست، این نبرد اگر چه مثل نبرد نظامی درگیری مشهود ومحسوسی ندارد، انسان تماشاگر صحنه ای که ه زاران کشته و زخمی در آن باشد نیست، ولی اهمیت آن به مراتب بیش از نبردهای نظامی است، و آثار مطلوب یا نامطلوب آن در دراز مدت گسترده تر عمیق تر از آثار نبردهای نظامی است. باید اعتراف کرد که این حقیقت در گذشته آنچنان که می بایست شناخته نشده و هم اکنون نیز آن گونه که در خور و شایسته آن است مورد توجه نیست.در مبارزه نظامی معمولا دشمن کاملا شناخته می شود قیافه و جهت گیری اش مشخص است. انسان می بیند گلوله و بمب و موشک از چه سوئی می آید و چه سوئی را هدف قرار می ده د. به راحتی نوع سلاح بکار رفته را می توان تشخیص داد، اما در مبارزه فرهنگی این گونه نیست. نه دشمن به راحتی قابل شناخت است و نه عرصه مورد هجوم وی و مزارع سلاح بکار رفته. چه بسا در زیر ماسک دلسوزی برای اسلام سالها و شاید قرنها فعالیت کند و زیر پوشش آن، ضربه های کاری بر پیکر آن وارد ساز د. چنان وانمود کند که از دلس وختگان اسلام و دلباختگان این مکتب است،حتی کارهای به ظاهر خوب و ریاکاری های نسبتًا چشمگیری نیز در این زمینه انجام دهد ولی در لابلای همین کارها زهر خود را به پیکر این فرهنگ تزریق نماید به طوری که اکثر مردم و گاهی همه آنها جز نوادری نفهمند که این خوراک فرهنگی حاوی چه زهر خطرناکی است، و چه بسا چهره پر فریب و ریای دشمن آن قدر زیرکانه گریم شده باشد که مردم آن را به عنوان کسی که لیاقت رهبری فرهنگی دارد بپذیرند.

اصول و ارزشهای اسلامی و خطر تهاجم فرهنگی

مقوله فرهنگ و تهاجم فرهنگی

بطور کّلی منظور از هجوم فرهنگی تلاش افراد یا جوامعی است که به قصد عوض کردن یا دگرگون ساختن فرهنگ جامعه دیگری انجام می شود این دگرگونی ممکن است در سه بخش اساسی ظهور کند:

الف)  در بخش شناختها و باورها، بینش افراد را نسبت به خدا، جهان و انسان تغییر دهند.

ب ) در بخش ارزشها و گرایشها، غیر از شناختهایی که انسانهانسبت به هر چیر دارند لازم است در زندگی آنهاارزشهایی نیز مطرح باشد، زیرا زندگی بدون اعتقاد به یک سلسله ارزشها شکل انسانی پیدا نمی کن د. وقتی زندگی انسان، انسانی و ممتاز از زندگی سایر حیوانات خواهد بود که خوب و بد درآن مطرح باش د. کسانی که کارهایی، به عنوان اینکه خوب است، انجام می دهند و کارهایی را به عنوان ای نکه بد است ترک میکنند به ارزشهای انسانی پایبند هستند. اما جوامع، از نظر شناخت خوب و بد و ارزش و ضد ارزش، با هم اختلاف نظر دارند. حال، اگر جامعه ای یک سلسله ارزشها را پسندید و به آنها دل بست اگر دیگران بخواهند که آن ارزشها را تغییر دهند این کار در بعد ارزشی هجوم فرهنگی است. آنچه شکل رفتارانسان را تعیین می کند باورها و ارزشهایی است که بدانها اعتقاد دارد.ج  در رفتارها و کردارها، وقتی باورها و ارزشها به نوبه خود تغییر کنند خود به خود رفتار انسانها هم تغییر خواهدکرد. از اینرو، کسانی که می خواهند به فرهنگ جا معه ای هجوم ببرند سعی می کنند در الگوهای رفتاری افراد آن جامعه تغییراتی بوجود آورن د. برای این کار هم شیوه های گوناگونی وجود دارد، که باید مورد شناسایی و ارزیابی قرارگیرد.بطور خلاصه، منظور از هجوم فرهنگی در جامعه ما که امروز در معرض هجوم فرهنگی دشمنان واقع شده و هرکدام به انگیزه ای می خواهند فرهنگ ما را عوض کنند این است که شناخت های مردم جامعه ما را نسبت به جهان و انسان و ارزشهایی که به آنها دل بسته ایم و شیوه رفتار فردی و اجتماعی مان را، به گونه ای که به نفع خودشان باشد تغییر دهند.

انگیزه دشمن از تهاجم فرهنگی

گاهی هجوم فرهنگی به انگیزه الهی انجام می گیرد که البته این کار انبیا و پیروان آنها است. انگیزه آنان از قیام، درهر جامعه ای این است که بانیتی الهی فرهنگ آن جامعه را تغییر دهند، زیرا، وظیفه ای در این زمینه از سوی خدا بر دوش آنها گذاشته شده است تا خطاها و انحرافات جوامع را اصلاح کنند. چنین کاری خواه ناخواه موجبت صرف در فرهنگ می شود. اما این کار ممدوح است. ماهم از این گونه هجوم فرهنگی استقبال میکنیم. اگر واقعًا جامعه ما از نظر شناختها، باورها، ارزشها و رفتارها مبتلا به مفاسد و انحرافاتی باشد و کسانی در صدد اصلاح انحرافات آن برآیند ماباید از آنها ممنون باشیم. این کار هیچ عیبی ندارد، ولی منظور ما از هجوم فرهنگی، بنابر اصطلاح معروف،عکس این مطلب است، یعنی ایجاد تغییر نامطلوب به وسیله گروهی در جامعه تا ارزشها رابه ضد ارزشها تبدیل کنند، باورهای صحیح رااز مردم بگیرند، تردید، وسوسه، بی باوری، وارفتگی و وانهادگی در مردم ایجاد کنند، حالت پوچگرایی یا باورهای کاذب و ارزشهای غلط به جامعه تزریق کنند، منظور از هجوم فرهنگی همین است.اما اینکه انگیزه کسانی که چنین کارهایی انجام میدهند چیست بحثی است که تا حدود زیادی جنبه روان شناسی اجتماعی دار د. اگر بخواهیم حق مطلب ادا شود باید بحثهای مربوطه ذکر شود تا بتوانیم نتیجه ای روشن بگیریم دراین بخش فقط، بحث کوتاهی در باره این موضوع ذکر می کنیم:انسانها از اعمال خود در زندگی انگیزه های گوناگونی دارن د. طبیعی ترین انگیزه آنان انگیزه های حیوانی برای رفع نیازهای مادی و فیزیولوژیکی است. مانند غذاخوردن و ارضاء هوسهای جنسی و شهوانی این نیازهای طبیعی در بعدحیوانی انسانها ظهور پیدا می کند و آنان تلاش می کنند که این غرایز و خواستهای حیوانی را هرچه بهتر و بیشترارضانمایند. به عبارت دیگر، مقصد چنین انسانهای حیوان صفت، مسائل مادی و اقتصادی و به تبع آن مسائل جنسی است و چیزهای دیگری جنبه وسیله ای دار د. تمام فعالیتهای دیگری که در ابعاد گوناگون اجتماعی انجام می گیرد،اعم از زمینه های علمی، صنعتی و هنری همه د ر جهت خدمت به این غرایز حیوانی و ا رضای آنها انجام می شود،حتی تلاش هایی که علما و دانشمندان در آزمایشگاهها و مراکز علمی انجام می دهند بحثها و تحقیقاتی که در زمینه های گوناگون صورت میگیرد، برای چنین مردمی که دراین سطح از فرهنگ هستند، به قصد پر کردن شکم و لذتهای مادی و جنسی انجام می شود.این مسأله متأسفانه در بیشتر جوامع غربی امروز مشاهده می شو د. البته همه مردم کشورهای غربی این گونه نیستند ولی غالب مردمی که آنجا زندگی می کنند و دست اندرکار مسائل اجتماعی هستند، اهداف مادی و اقتصادی دارند وسایر مسائل برای آنها جنبه فرعی، مقدمی و وسیله ای دار د؛ مثلا، سیاست وسیله ای است برای اقتصاد؛ می خواهند باتسّلط سیاسی منابع اقتصادی کشوری را به دست آورن د. و برای خود بازار فروش مهیا کنند. تسّلط فرهنگی هم به نوبه خود مقدمه ای است برای تسّلط اقتصاد ی. چون نمی توانند اجناس خود رابه مردمی که فرهنگشان باخواست آنها وفق ندارد و مصرفی نیستند بفروشند برای اینکه هر روزبتوانند بیش از بیش اجناس خود را به آن کشورهاصادر کنند باید فرهنگ مردم آنها را مطابق خواست خود عوض کنند. اصول و ارزشهای دینی و تشکیکهای مهاجمان اگر کسانی اعتقاد یقینی داشته باشند که اسلام حق است و همه مردم باید به آن ایمان بیاورند و گرنه گمراه می شوند،به عذاب آخرت مبتلا می گردند و سعادت ابدی آنها به خطر می افتد اصلا شکل زندگی شان عوض می شود؛

مبارزه فرهنگی،بهترین شگرد دشمنان

دشمنان ما در مبارزه سیاسی به جایی نرسیده اند، هر چند به تشکیل و سازماندهی گروهکها، تشکیلات و حزبها دست زده اند. در مبارزه نظامی و جنگ تحمیلی نیز به نتیجه ای نرسیده اند. با محاصره اقتصادی و مصادره کردن پولها و اجناس خریداری شده ما نیز طرفی نبستند؛ تنها راهی که برای آنان باقی مانده مبارزه فرهنگی است؛ مثلا نفوذ در مراکز فرهنگی و دینی، به اسم دین دنبال آن هستند که ببینند موقعیت زمان چه چیزی اقتضا می کند اگر بتوانند بی پرده اسلام را می کوبند و اگر نتوانند به اسم « تحقیقات جدید» و« اسلام نوین» مطالبی را مطرح می کنند که اساس اعتقادات و ارزشهای اسلامی ما را سست کنند؛ آنها می دانند که آنچه حیات جهانخواران غرب را به خطر می اندازد اسلام و اقعی و اعتقاد به ارزشهای آن است. اکنون آثار اسلامی انقلاب در کشورهای بسیاری ظاهر شده است و بزودی به قلب مغرب زمین نیز سرایت خواهد کر د. از اینرو می گویند: این افکار و اعتقادات نباید در جامعه رواج پیدا کند و اگر ممکن باشد باید آنها را در نطفه خفه کرد.

اهمیت مبارزه با هجوم فرهنگی:

باید این خطر را خوب درک کنیم. اگر چنین شد آنگاه می دانیم که چه باید بکنیم. آنان که بامسائل اسلامی کاری ندارند دست کم، برای ملیت خودشان هم که شده ارزشهای کشور خود را فراموش نکنند و با تقلید از مظاهر فرهنگی غرب در مد لباسها و فیلمها و سایر موارد مشابه فرهنگ دشمن را رواج ندهند. بخصوص دانشجویان عزیز، که از رشد فکری و عقلی بر خوردارند، باید بیشتر مراقب باشند و برای ترویج فرهنگ و ارزشهای اسلامی تلاش کنند. ارزش مجاهده در این راه است. باید در این زمینه، مطالعه و بحث شود و این مسائل برای نسل جوان بخوبی روشن گردد در این مید ان مسؤولیت قشر دانشگاهی بیش از سایر مردم است. اگر سستی شود دشمن با دسیسه و توطئه های فراوان خود، نفوذ خواهد کرد و در آن صورت، خون شهیدان عزیزی که در این راه ریخته شده پایمال خواهد گشت.در میان همه فرهنگها، تنها فرهنگ اسلام است که می تواند در مقابل دشمنان با تمام قدرت مقاومت کند. اینمطلب را مدتهاست که آنها فهمیده اند؛ لذا، بیش از یک قرن است که تصمیم گرفته اند برای مقابله با فرهنگ
اسلامی آن را کم رنگ بلکه بی رنگ و بی رمق کنند. آنها نقشه کشیده اند که در کشورهای اسلامی، اسلام را طوری وانمود کنند که کارایی لاز م را نداشته باشد. برای این منظور، بهترین راه را این دیدند که اسلام را مثل مسیحیتامروز اروپا به معابد و مساجد منحصر کنند و اسلام را از دخالت دادن در امور زندگی اجتماعی و سیاسی معاف کند

«مسأله تفکیک دین از سیاست و سکولاریسم» 

سه عنصر اصلی فرهنگ

در اسلام یک سلسله باوره ایی وجود دارد که یقینی هستند؛ یعنی هم مطابق با واقعند و هم افراد باید به آنها یقین داشته باشند« و بالاخرة هم یوقنون» نه تنها یقین امکان دارد، بلکه شرط ایمان یقین به غیب است« الذین یؤمنون بالغیب » «و بالاخرة هم یوقنون» به جهان نادیده باید یقین داشته باشیم. اگر فرهنگی به ما بگوید که نه تنها به این مسائل نمی توان یقین پیدا کرد، بلکه به دیدنی ها نیز نمی توان یقین پیدا کرد؛ این سخن با فرهنگ اسلامی سازگاری ندار د قرآن می فرماید:« بالاخرة هم یوقنو ن» «الذین یؤمنون بالغیب»اما کسانی هستند که می گویند مطلقًا یقین برای بشر امکان ندارد تا چه رسد یقین به نادیدنی ها.

نقش فرهنگ در تداوم انقلاب

یک نوع دیگر تحول و تغییر دیگری نیز در جامعه هست که با کمال اختیار، انتخاب و آگاهی انجام می گیرد که آن را انقلاب فرهنگی می گوییم. انقلاب تحول جامعه است که با مشارکت توده های مردم رخ می دهد، برخلاف «کودتا»که به وسیله گروه خاصی انجام می گیر د. عموم مردم راهی را انتخاب می کنند که بر ضرر رژیم حاکم است  و قصدشان این است که آرمانهایی را تحقق ببخشند. شرایط طبیعی یا تحول ابزار تولید آنها را مجبور به انقلاب نکرده است، بلکه یک تغییر سیاسی و اجتماعی است که مردم با فکر و اندیشه خودانتخاب کرده اند و برای تحقق آن تلاش می کنند و از جان و مال خود می گذرند تا تحقق پیدا کند.

دیرپائی مسائل فرهنگ

در مسئله اقتصادی وقتی بحرانی پیش می آید و گرانی و تورم همه را می آزارد، مردم فریاد اعتراضشان بلند می شود و دولت مجبور است برای حل بحران برنامه ریزی کند؛ اما مسائل فرهنگی این چنین نیست، نه گلوی کسی را فشار می دهد و نه داد کسی را درمی آورد، بد ون ایجاد حساسیت به آرامی جای خود را در جامعه باز می کند و اثر خود را می بخشد و اگر کسی نیز هشدار بدهد جدی گرفته نمی شو د. چگونه است که پس از این همه تأکید از سوی ولی فقیه حتی آنان که معتقد به ولایت فقیه هستند و اطاعت ولی فقیه را مثل اطاعت امام معصوم بر خود، واجب می دانند »الراد علیه کالراد علینا و هو علی حد الشرک با لله« حساسیت چندانی نسبت به این مسأله از خود ، نشان نمی دهند، این ویژگی مسأله فرهنگی است. بحرانها و مسائل فرهنگی، داد مردم را درنمی آورد، مگر اینکه در مسائل مادی و زندگی محسوس مردم تأثیر بگذارد، آنگ اه فریاد اعتراض مردم بلند می شو د. وقتی در خانواده ها ناسازگاری به وجود آمد و از هم گسیخته شد، دختران و پسران به انواع کج روی ها عادت کردند، آنگاه ممکن است عده ای در صدد چاره جویی برآیند و با این حال هم معلوم نیست که به ریشه یابی مسائل بپردازن د. چه بسا، اگر دولت هم بخواهد در این زمینه برنامه ریزی کند، درصدد برآید که بیمه عمومی و بررسیهای روان درمانی را افزایش دهد و ریشه یابی نکند که این اختلالات اجتماعی و روانی از کجا پدید می آید و چرا جوانان ما به تبع جوانان غربی دچار دلهره و اضطرابند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۴
عبد الله پورفلاحیان کوه کمری

نظرات  (۲)

به مگا آپلود بپیوندید - برترین آپلود سنتر ایران

* ارائه لینک مستقیم برای عکس های شما
* کاملا رایگان
* سریع و پر سرعت
* زیبا و کاربر پسند
* دائمی و همیشگی
* عدم محدودیت در نوع فایل ها و حجم
* ارائه امکانات جدید برای کاربران عضو شده

www.megauplod.ir
سلام مهربونم
وب جالبی داری
خوشحال میشم باهات بیشتر آشنا بشم و پستاتو با دوستام لایک کنم.....جامعه مجازی فیس کمپ یه محیط دوستانه با مجوز از ارشاد:
http://facecamp.ir
اینم چت روم مون:
http://campchat.ir/
خیلی راخت میتونی همون جا عکساتم اپلود کنی
campup.ir
اینم لینک شخصی من..خوشحال میشم دعوتمو قبول کنی:
http://facecamp.ir/signup/invited:cecca6029a01c83a75ead54899a535d7
#فدامدا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">