جواب امام معصوم علیه السلام به نادانان مسایل آفرینش وپزشکی
جواب امام معصوم علیه السلام به نادانان مسایل آفرینش وپزشکی
[چرا شکم انسان مانند لباس، زیپ و دکمه ندارد؟]
برخى از نادانان که بدروغ دعوى کلام و فلسفه مى کنند، از سر کم مایگى و کوته اندیشى مى گویند: چه مى شد که شکم انسان نیز مانند قبا و بالاپوش باشد تا هر گاه که پزشک اراده کرد، آن را بگشاید و درون آن را بدرستى ببیند، دست در آن کند و به معالجه بپردازد و این گونه بسته و پوشیده از چشم و دست نباشد؟ زیرا پزشک تنها با دلالتها و راهنماییهاى ناقص؛ چون: نظر در بول و معاینه و لمس عرق و دیگر امور اشتباه آمیز و نادرست به درمان مى پردازد و این امور [و عدم درمان صحیح] چه بسا به مرگ بیمار منتهى شود.
این جاهلان نمى دانند که اگر این پندار واقع مىشد، گذشته از آنکه انسان، دیگر هیچ هراس و دلهره اى از مرگ نداشت و غرور بقا و سلامت، او را به ورطه سرمستى و خوشگذرانى مى کشانید، باعث مى گشت که مایعات شکم ترشح کند و سرازیر شود و خواب و بیدارى او را بر هم زند و فاسد گرداند. نیز این ترشحات، لباس و آراستگى انسان را آلوده مى سازد و در کل، زندگى شخص را خراب مى نماید.
معده و کبد و قلب نیز با یک حرارت مشخّصى که خداوند در درون انسان قرار داده کار مى کنند. اگر شکم شکافى داشت که چشم درون آن را بنگرد و دست به آن برسد، هر آینه سردى دماى خارج به داخل بدن راه مى یافت. با حرارت بدن در مى آمیخت و آن را از حالت تعادل خارج مى نمود؛ در نتیجه کار طبیعى احشا و درون انسان بى ثمر مى شد و شخص هلاک مى گشت. آیا نمى بینى جز آنچه در آفرینش پدید آمده، تمام پندارهاى خیال انسان، ناصواب و خطاست؟[1]
[1] مفضل بن عمر، شگفتیهاى آفرینش (ترجمه توحید مفضل)، 1جلد، مؤسسه انتشارات هجرت - ایران ؛ قم، چاپ: پنجم، 1377ش.