ارکان اصلی شخصیت امام (ره) درسخنرانی مقام معظم رهبری
ارکان اصلی شخصیت امام (ره) درسخنرانی مقام معظم رهبری
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیست و ششمین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی در
حرم مطهر ایشان سخنرانی کردند.
مهمترین محورهای سخنان رهبر معظم انقلاب به شرح ذیل است:
در آغاز عرایضم عرض ارادتی به حضرت صاحب عصر، ارواحنا فداه لازم است، بکنیم.
منجی
آخرالزمان مورد اتفاق همه ادیان ابراهیمی است. اینکه کسی خواهد آمد و جهان
را از منجلاب ظلم و جور نجات خواهد داد. در میان ادیان ابراهیمی مورد قبول
همگان است. در اسلام ناب این منجی هم مشخص شده است.
این انسان بزرگ فوقالعاده را در همه مذاهب اسلامی به نام "مهدی" میشناسند.
شاید
در بین فرق اسلامی هیچ فرقهای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که مهدی
علیهالسلام ظهور خواهد کرد و او از ذریه پیغمبر است. حتی نام و کنیه آن
حضرت را هم مشخص میکنند.
خصوصیتی که در اعتقاد شیعه وجود دارد این
است که این شخصیت را به صورت مشخص و معین معرفی می کند. او را فرزند امام
یازدهم از ائمه اهل بیت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام میداند.
بعضی
استبعاد کرده اند که چگونه ممکن است انسانی متولد بشود و در این زمان
طولانی زنده بماند؛ این تنها استبعادی است که در قضیه امام مهدی مخالفان
مطرح و تکرار کردهاند. لکن قرآن کریم با نص صریح خود این استبعاد را برطرف
میکند. یعنی درباره حضرت نوح پیغمبر علیه السلام می فرماید نوح در میان
قوم خود 950 سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب
این است که دوران دعوت آن بزرگوار 950 سال است. بنابراین این استبعاد جایی
ندارد. این اعتقاد در میان شیعیان بزرگترین خاصیتش امیدآفرینی است.
جامعه
تشیع فقط به برجستگیهای تاریخ خود در گذشته متکی نیست. چشم به آینده دارد.
در سختترین شرایط یک نفر معتقد به مسئله مهدویت، طبق اعتقاد تشیع دل خالی
از امید نمیداند. شعله امید همواره وجود دارد. می داند که این دوران
تاریکی، این دوران ظلم، این دوران تسلط ناحق و باطل، قطعاً سپری خواهد شد.
این
یکی از مهمترین آثار و دستاوردهای این اعتقاد است. البته اعتقاد تشیع نسبت
به مسئله مهدویت به همینجا محدود نمیشود. این شعله فروزان و این فروغ
تابان در جوامع شیعی، در طول قرن های گذشته وجود داشته است و همچنان وجود
خواهد داشت و انشاءالله دوران انتظار منتظران سر خواهد آمد.دیروز روز
سالگرد ولادت آن بزرگوار بود؛ این مختصر عرض ارادت به مناسبت این میلاد
مسعود در جمع شما برادران و خواهران عزیز به عرض رسید.
اما مطلبی که
به مناسب چهاردهم خرداد برای برادران و خواهران عزیزی که در این جلسه عظیم
و با شکوه حضور دارند و نیز برای ملت ایران آماده کرده ام، طبق معمول بحثی
درباره امام بزرگوار ماست. سخن در این باره زیاد گفتیم اما همچنان جای سخن
درباره این مرد بزرگ باقی است.
آنچه که امروز به شما عرض میکنم
تحت عنوان "تحریف امام(ره)" است. تحریف شخصیت امام. آیا شخصیتها هم قابل
تحریف هستند؟ معمولاً عنوان تحریف را و این اصطلاح را درباره تحریف متون به
کار می بریم. آیا شخصیتها را هم میشود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیتها
به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا
شود یا به صورت انحرافی و سطحی معنی شود. همه اینها برمیگردد به تحریف
شخصیت. شخصیتی که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش برای نسلهای بعد از خود
او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد. امام
را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی مورد توجه قرار داد. بعضی
اینجور میخواهند.
امام یک شخصیت محترمی است در تاریخ این کشور،
روزگاری بود، فعال بود، مفید بود و بعد هم از میان جمعیت رفت و روزگار او
تمام شد. بعضی می خواهند امام را اینجور بشناسند و بشناسانند. این غلط است.
امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول
کرد. امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملت ایران این
مکتب را این راه را این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد. ادامه این
راه بستگی دارد به این که این نقشه راه درست شناخته شود. بدون اینکه امام
را درست بشناسیم به معنای شناخت اصول امام، این نقشه راه شناخته نخواهد شد.
بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است. بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و
مربوط به زمان یا مکان نیست. بحث بر سر آن شاکله اصلی تفکر امام بزرگوار
ماست. این را می خواهیم درست بشناسیم.
امام البته یک فقیه بزرگ بود؛
هم فقیه بود، یک فقیه برجسته و بزرگ؛ هم فیلسوف بود و هم صاحب نظر در
عرفان نظری بود. در این مسائل بخشهای فنی و علمی یک سرآمد به حساب می آمد
لکن شخصیت برجسته امام به هیچکدام از اینها وابسته نیست. بلکه شخصیت اصلی
امام در تحقق مضمون آیه وجاهدوا فی الله حق جهاده است. امام بزرگوار با
داشتن آن زمینههای برجسته علمی وارد میدان مجاهدت فی سبیل الله شد و این
مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد. و حرکت عظیمی را به وجود آورد، نه
فقط در کشور خود بلکه در همه منطقه ما و در همه دنیای اسلام و به یک اعتبار
در همه جهان. محصول این حرکت یک محصول بی نظیر بود.
دو کار بزرگ و
بی سابقه در تاریخ کشور ما به وسیله امام تحقق پیدا کرد.
یکی برانداختن
بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیرعاقلانه؛ که چند هزار سال در کشور ما سابقه
داشت؛ این بنای پوسیده کهنه غلط را که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و
به صورت موروثی از کسی به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست
بیاید، و بعد نسل به نسل از یکی به دیگری به ارث برسد، این یک سنت غلط و
بی منطق در کشور ما بود در طول چند هزار سال. کار اول امام این بود که این
بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور سپرد.
کار بزرگ
دومی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظام بر اساس اسلام بود،
که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کل اسلام بی
سابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی داشت و
لذا جا دارد واقعا گفته شود که جاهدت فی الله حق جهاده. همچنانی که در قرآن
هست که جاهدوا فی الله حق جهاده و همچنان که درباره اولیای دین گفته می
شود، این مرد بزرگ هم مصداق جاهد فی الله حق جهاده است. البته در حاشیه این
صحبت عرض کنم که جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد
فکری نبود، بلکه همراه با همه این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس،
پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود. این هم درس است؛
اینجور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا علمی یا جهاد سیاسی یا نظامی
وارد شدیم حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرف نظر کنیم. امام
بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا و توسل و تضرع بود. در همین
ماه مبارک شعبان مکرر این فقره مناجات شعبانیه را در سخنرانی خود تکرار می
کرد.
این رفتار او بود، گریه سحرگاهان او، مناجات و دعای او، ارتباط
دائمی او که این حالت پشتوانه معنوی تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را
تشکیل می داد. این را هم در حاشیه جهاد فی سبیل الله امام بزرگوارمان به
یاد داشته باشیم.
خب منظومه فکری امام دارای خصوصیات کامل یک "مکتب فکری
و اجتماعی و سیاسی" است. اولا متکی و مبتنی بر یک جهان بینی است که این
جهان بینی عبارت است از توحید. همه فعالیت او، همه منطق او مبتنی بود بر
توحید که زیربنای اصلی همه تفکرات اسلامی است. خصوصیات دیگر این منظومه
فکری که آن را به صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه درمیآورد این است که
منظومه فکری امام به روز بود. مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه ایرانی
را مطرح میکرد. مخاطبان آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام ضدیت با
استبداد و استکبار حرف اول را می زند. این آن چیزی است که ملت ایران هم آن
را حس می کرد و ملت های مسلمان دیگر بلکه ملتهای غیرمسلمان آن را حس
کردند؛, برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.
خصوصیت دیگر این مکتب
فکری آن بود که زنده و پویا و پرتحرک و عملیاتی بود. مثل بعضی از اندیشه
پردازی ها و تئوری سازی های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث حرفهای زیبا و
قشنگی است اما در میدان عمل کارآیی ندارد. منطق امام، فکر امام، راه امام،
عملیاتی بود. قابل تحقق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و
پیش رفت. این حرکت مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد. ما ملت ایران ملتی
بودیم زیردست، غرقه در بی هدفی و ناامیدی. ما ملتی بودیم وابسته که به عمد
ما را عقب نگهداشته بودند. هم فکر خود را بر ما تحمیل می کردند. هم فرهنگ
خود را. هم منابع اقتصادی ما را می بردند. و هم کاروان لجنزاری از عادت
های زشت را به سوی کشور ما سرازیر می کردند. ما یک چنین ملتی بودیم. امام
ما را تبدیل کرد به یک ملت پرانگیزه، پرامید، پرتحرک، ملت دارای هدفهای
بزرگ. امروز ملت ایران پرتحرک است، پرانگیزه است، امیدوار است و به سمت
هدفهای بزرگ روانه است.
البته ما با هدفهای خود هنوز خیلی فاصله
داریم اما مهم این است که در حال حرکتیم، مهم این است که نیرو و همت پیشرفت
در ملت ما وجود دارد. مهم این است که جوانان ما معتقدند که می توانند به
این هدفها برسند. می توانند عدالت اجتماعی را به طور کامل تامین کنند.
میتوانند پیشرفت و ثروت را به این کشور بیاورند. می توانند ما را به یک
کشور پیشرفته و دارای قدرت متناسب با هویت تاریخی خودمان تبدیل کنند. این
امید امروز در کشور ما موج میزند و جوانهای ما در این جهت در حرکتند؛ ما
از حال تخدیر شده بیرون آمدیم. از حال خواب آلودگی بیرون آمدیم. این کار را
نهضت امام بزرگوار ما و این مرد بزرگ انجام داده است. اگر ملت ایران
بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار
را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف
کنند. که تحریف شخصیت امام تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم
ملت ایران است.
اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدائی نکرده عمدا به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.
همه
باید بدانند که هاضمه سیری ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته
است. یک کشور بزرگ، و ثروتمند و اقع شده در یک چهارراه حساس جهانی، برای
قدرتمندان دغلباز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشتند. چشم
برنداشتند، فقط آن وقتی عقب خواهند نشست که شما ملت ایران آنچنان قدرتی
پیدا کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع شود.
اینجاست
که خطر تحریف امام اهمیت می یابد. اگر شخصیت امام تحریف شد، بد معرفی شد،
غلط معرفی شد، همه ی این خطرات بزرگ متوجه ملت ایران خواهد شد. اینجاست که
این خطر، خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسئولان کشور،
صاحب نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه به این راه
دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان، این خطر باید به چشم
همه اینها به عنوان یک هشدار تلقی شود. خب، این مقدمه عرایض من بود. در
زمان حیات امام هم برای تحریف شخصیت امام کار می شد. از یک طرف دشمن بود،
از اول انقلاب سعی کرد در تبلیغات جهانی خود امام را به صورت یک انقلابی
خشک و خشن از نوع آنچه که در تاریخ انقلاب های بزرگ و معروف عالم مانند
انقلاب فرانسه و مارکسیتی شوروی و بعضی انقلاب های دیگر می شناسیم معرفی
کند. یک انسانی که خشک است و خشن است و گره ابروی او باز نمی شود و صرفا
نگاه می کند به مقابله با دشمن و هیچ عاطفه ای و هیچ انعطافی در او نیست
معرفی میکردند. که خب این غلط بود. امام قاطع بود غیرمتزلزل بود، در تصمیم
خود انسانی بود راسخ، لکن مظهر عاطفه بود. مظهر لطافت و محبت و دلداری و
دلدادگی بود. در مقابل خدا و خلق خدا و بخصوص نسبت به قشرهای مظلوم و
مستضعف جامعه.
در داخل هم بعضی ندانسته و بعضی هم دانسته تحریف می
کردند. حتی در زمان حیات خود امام. حرفی که به نظرشان پسندیده بود به امام
نسبت می دادند درحالی که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین
جریان ادامه داشته حتی تا آنجا که بعضی حرفها و اظهارات امام را به صورت یک
آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه های سیاسی حتی در
زمینه های فکری و فرهنگی وجود ندارد معرفی می کنند. این هم به شدت غلط و
خلاف واقع است. ما اگر بخواهیم شخصیت امام را به معنای واقعی کلمه پیدا
کنیم این راه دارد. اگر ما این راه را که عرض خواهم کرد رفتیم، مطلب حل
خواهد شد والا امروز کسانی می آیند طبق میل و سلیقه خود یک جور امام را
معرفی می کنند. ممکن است در فرداها کسان دیگری بیایند بر طبق سلایق و حوادث
دیگری که در دنیا پیش می آید مصلحت بدانند امام را جور دیگری معرفی کنند.
این نمی شود. محبوبیت امام در بین مردم یک چیز ماندگار است. این را نتوانست
دشمن از بین ببرد برای همین مسئله تحریف شخصیت، امام نافذ در دلهای مردمان
زیادی در کشور و بیرون از کشور، خطر بزرگی محسوب می شود. آن راهی که می
تواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است.
امام یک
اصولی دارد، یک مبانیای دارد. این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیت
اسلامی و پیش از آن در طول 15 سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده
است. اصول امام را در این بیانات می شود پیدا کرد. این اصول و خطوط را کنار
هم بگذاریم یک شاکله ای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد. شخصیت امام این
است. به هر مطلب فرعی نمی گویم توجه کنید. زندگی امام مانند همه انسانهای
دیگر فراز و نشیب هایی دارد و حوادثی اتفاق افتاده و هر حادثه ای اقتضائی
داشته. مطالب اصولی را عرض میکنیم آنها که قابل انکار نیست و جزء بینات
امام است. در طول سالهای متمادی چه قبل از تشکیل حکومت و چه در دوران حکومت
و چه در دوران جنگ تحمیلی و چه قبل و بعدش این اصول را امام در بیانات خود
تکرار کرده است. این اصول را گزینشی نباید انتخاب کرد. امروز 5-6 مورد
اینها را عرض میکنم اما همینجا می گویم ممکن است فقط اینها نباشد. صاحب
نظران و افرادی که می توانند و توانایی دارند بروند دنبال کنند و بیانات
امام را نگاه کنند که بحمدالله تدوین شده است. این اصول را استخراج کنند.
من امروز همه اصول را نمیتوانم عرض کنم. نمیخواهم گزینشی باشد لذا افراد
بروند و مواردی را پیدا کنند. اما آنچه امروز عرض می کنم جزو مسلمات منطق و
راه و خط امام است.
اولین مطللبی که وجود دارد در امام اثبات اسلام
ناب محمدی(ص) است. و نفی اسلام آمریکایی است. اما اسلام ناب را در مقابل
اسلام آمریکایی قرار داد. اسلام آمریکایی چیست؟ اسلام آمریکایی در زمان ما و
در زمان امام و در همه زمانها تا آنجایی که ما می شناسیم و ممکن است در
آینده هم اینطور باشد دو شاخه بیشتر ندارد. یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام
متحجر. لذا اما با آنها که تفکر سکولاری داشتند یعنی دین و جامعه و رفتار
اجتماعی انسانها را جدای از اسلام می خواستند اینها را همواره امام در ردیف
کسانی گذاشت که نگاه متحجرانه به دین داشتند؛ یعنی نگاه عقب افتاده
غیرقابل فهم برای انسانهای نواندیش و متعصبانه بر روی مبانی غلط. تحجر؛ هر
دوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است. امروز که نگاه می کنید
می بینید هر دونمونه اسلام در دنیای اسلام وجود دارد و هر دو هم مورد حمایت
قدرتهای قلدر دنیا و آمریکاست. (فریاد مرگ بر آمریکای حضار)
امروز
هم جریان منحرف داعش و القاعده و امثال اینها مورد حمایت آمریکا و اسرائیل
هستند و هم بعضی از جریان های به نام اسلام و بیگانه از عمل اسلامی و فقه و
شریعت اسلامی. اسلام ناب، از نظر امام بزرگوار آن اسلام متکی به کتاب و
سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جا
افتاده و تکمیل شده در حوزه های علمیه استنباط می شود و به دست می آید.
اینجور نیست که روش استنباط مورد توجه نباشد و هر کسی بتواند قرآن را باز
کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط کند. نه این یک متد و روش دارد. این
روش علمی است. کار شده است؛ کسانی هستند که می توانند این روش را دنبال
کنند؛ اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البته هر کسی که آن متد را
بلد هست هم قادر نیست، باید فکر روشن داشته باشد و آشنای با زمان و مکان
باشد و نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد و نحوه دشمنی
دشمن را بداند و آنوقت اسلام ناب را مشخص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام
آخوندهای درباری که امام مکرر با این تعبیر اسم می آوردند، اسلام داعشی،و
از آنطرف اسلام بی تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا، اسلام چشم
دوخته به آمریکا و قدرتهای بزرگ و اشاره آمریکا، همه سر در یک آخور دارند و
در یک جا اینها به هم می رسند. از نظر امام همه اینها مردودند.
اسلامی
که امام معرفی میکند در مقابل اینهاست. پیرو امام باید مرزبندی داشته باشد
هم با اسلام متحجر و هم با اسلام سکولار. اسلام ناب را شناسایی کند و
دنبال کند. این یکی از اصول امام است. این چیزی نیست که امام یکبار گفته
باشد. در سرتاسر بیانات امام گسترده است.
یکی دیگر از اصول امام
اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی، و نقطه مقابل، بی اعتمادی به
قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است. این یکی از اجزای مکتب امام است. اتکال
به قدرت الهی. خدای متعال وعده داده است به مومنین و کسانی که این وعده را
باور ندارند در کلام خود خداوند لعن شده است. لعن الله علیهم و...غضب الله
علیهم.
امام به مستکبرین هیچ اعتقادی نداشت موجب می شد که به وعده های آن ها هیچ اعتمادی نکند.
در
همه شرایط امام اعتقاد داشت انتخابات باید در موعد مقرر برگزار شود.موقع
انتخابات جزو اولین نفراتی بود که پای صندوق های رای حاضر می شد.به آرا
مردم احترام می گذاشت.مردم را ولی نعمت مسئولان معرفی کرد.