کاش ماهم توکربلا بودیم
کاش ماهم توکربلا بودیم
گاها آدم میگه کاش ماهم توکربلا بودیم وبه یاری آقامون میرفتیم ودرمقابل آقامون با دشمنان دین میجنگیدیم ولی هیهات ازاین نفس درون ما که یک لحظه نمیذاره ما راحت وآسوده به آن چه رهبر واماممون دستور میده گوش کنیم ودربزنگاهها مشت دستمونو وا میکنه که چه جور جونوری هستیم وخودمون هم خبرنداریم.
همون آیات اول سوره عنکبوته که«الم1 أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون»2 «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِین»3
آیا مردم گمان کردهاند به صرف اینکه بگویند ایمان آوردهایم رها مىشوند و آزمایش نمىشوند؟! (2).
با اینکه ما کسانى را که قبل از ایشان بودند بیازمودیم، باید خداوند راستگویان را معلوم کند و باید حتما دروغگویان را مشخص سازد (3).
آقای قاضی (رحمة الله علیه) به شاگردانشون میفرمودند: نفس شما همانند یک حوضی است که ظاهرش خیلی صاف وروشن است ولی وقتی یک سنگ به آن انداخته میشود لجنهای ته حوض به بیرون زده میشود واین یعنی درامتحانات الهی اون گوهر درون یا پستی باطنی مشخص میشود.
خدایا تورو قسم میدهم به دستان قطع شده ابالفضل وتورو قسم میدهم به نالههای زینب کبری درفردای مثل این شبی وتورو قسم میدهم به حق یاران با وفای حسین(علیه السلام) که امشب درکنار آقاشون به راز ونیاز مشغول هستند وتا طلوع آفتاب مثل زنبور عسل از شیره نماز ودعا ومناجات استفاده میکنند وبرای فردا خود را آماده میکنند که همه مارو ازدست شیطان نفس وشیطان جن وانس برای همیشه خلاص کن ومارا برای فرج ولیات آماده بفرما.